ادبیات
خلیل بیگزاده؛ نازنین نامداری
چکیده
هوّیت فرآیند پاسخگویی آگاهانه فرد یا قوم یا ملت به «چیستی و کیستی» خود است و شناخت ارزشهای هوّیت تاریخی یک قوم یا ملت در تحقق اهداف مهمّ فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آنها کارگشاست. تصویرشناسی فرهنگی دانشی است که فرهنگ جوامع بشری و ویژگیهای آن را از رهگذر آثار ادبی و هنری بررسی میکند و موضوع آن بیشتر بررسی بازتاب ذهنیّت ...
بیشتر
هوّیت فرآیند پاسخگویی آگاهانه فرد یا قوم یا ملت به «چیستی و کیستی» خود است و شناخت ارزشهای هوّیت تاریخی یک قوم یا ملت در تحقق اهداف مهمّ فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آنها کارگشاست. تصویرشناسی فرهنگی دانشی است که فرهنگ جوامع بشری و ویژگیهای آن را از رهگذر آثار ادبی و هنری بررسی میکند و موضوع آن بیشتر بررسی بازتاب ذهنیّت یا استدلال یک فرد یا گروه یا ملت و تصویر آنها در سفرنامههاست. سیاحان مستشرق سیمای زنان ایرانی را در سفرنامههای خود آوردهاند، چنانکه جهانگردانی مانند تاورنیه و سانسون جایگاه، نقش و هویّت زنان ایرانی عصر صفوی را در سفرنامة خود توصیف و گاهی بر پایة کلیشههای ذهنی قضاوت کردهاند. این پژوهش با هدف تبیین جایگاه، نقش و هویّت زنان ایرانی عصر صفوی در سفرنامههای تاورنیه و سانسون بر پایة انگارۀ تصویرشناسی فرهنگی به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و نگاه واقعی و کلیشههای ذهنی آنها را به زنان ایرانی عصر صفوی بررسی کردهاست. دستاورد پژوهش حاکی است که زنان ایرانی در کانون نگاه واقعی و کلیشهای سفرنامهنویسان دورۀ صفوی بودهاند، چنانکه زیبایی، ازدواج، باروری و پسرآوری، بالاترین خواستۀ جامعة مردسالار این دوره از زنان بودهاست. البتّه چگونگی برخورد جامعۀ مردسالار با زنان افزون بر زیبایی، ازدواج، پذیرش چندهمسری و پسرآوری، متفاوت بودهاست، چنانکه زنان درباری منفعل نیستند، بلکه همواره برای کسب مهارت و حضور در عرصههای اجتماعی تلاش کرده و مهارتهایی مانند شکار، تیراندازی، اسبسواری، گلدوزی و ... کسب کردهاند و سفرنامهنویسان این عدم انفعال را در کلیشههای ذهنی به زنان عامه نیز نسبت دادهاند.